شناسهٔ خبر: 53366 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

سوزان سانتاگ: بورخس به ما آموخت کتاب راهی برای رسیدن به انسانیت است

پنج روز پیش زادروز تولد سوزان سانتاگ بود و اگر امروز زنده بود ۸۵ ساله می‌شد. مجله ادبی هاب برای بزرگداشت یاد این نویسنده آمریکایی نامه معروف او برای خورخه لوئیس بورخس را منتشر کرده است.

سوزان سانتاگ: بورخس به ما آموخت کتاب راهی برای رسیدن به انسانیت است

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ سوزان سانتاگ یکی از دوست‌داران خورخه لوئیس بورخس، نویسنده آرژانتینی بود. حالا دیگر نه سانتاگ و نه بورخس زنده هستند اما به‌زعم صاحب‌نظران، دنیای ادبیات به این دو مدیون است.
 
نامه سانتاگ به بورخس اولین بار در مجموعه مقالات سانتاگ در سال ۲۰۰۱ منتشر شده است. نامه‌ای که نویسنده آمریکایی ده سال پس از مرگ بورخس و در سال ۱۹۹۶ نگاشته بود و خواندنش در سالگرد تولد ۸۵ سالگی سانتاگ خالی از لطف نیست:
 
«بورخس عزیز! از آنجا که ادبیات تو بسیار ماندگار است نوشتن نامه‌ای برایت اصلا عجیب نیست. ده سال است در میان ما نیستی. ۱۰ سال! بی‌شک نامِ ادبی شایسته‌ای هستی و سزاوار ماندگار شدن. تو زاییده فرهنگ دوره خود بودی اما خیلی خوب می‌دانستی چطور فرهنگ زمانه خود را تعالی ببخشی. تو نسبت به دیگر نویسندگان بسیار فروتن بودی و قطعا از دیگران هنرمندتر. این موضوع مربوط به روح بزرگ تو است. سپس برای مدتی طولانی در میان ما زندگی کردی و چنان هنرمندانه خود را از جامعه جدا کردی که توانستی به دوره‌های دیگر سفر کنی. حسی از زمان داشتی که تو را از دیگران متمایز می‌کرد. ایده‌های معمولی از زمان گذشته، حال، و آینده در نگاه تو بسیار پیش‌وپاافتاده بود. دوست داشتی بگویی هر لحظه از زمان بخشی از گذشته و آینده را در خود جای داده است و جمله‌ای از شاعر انگلیسی روبرت براونینگ نقل می‌کردی که «زمان حال همان لحظه‌ای است که آینده وارد گذشته می‌شود.» همین رفتار تو هم نشانه تواضع زیادت بود زیرا دوست‌ داشتی به دنبال عقاید خود در دیگر نویسندگان باشی.
 
تواضع زیادت در نتیجه اطمینان از اهمیت حضورت بود. تو کاشف لذات جدید بودی. بدبینی عمیق تو آزاردهنده بود اما منبع الهام من می‌شد. آرامش و اعتلای نفسی که در تو پدیدار شده بود مثال‌زدنی است. به ما نشان دادی نیاز نیست غمگین باشیم حتی وقتی دلیل غم‌مان را می‌دانیم. جایی نوشته بودی هر نویسنده و هر آدمی باید بداند که هر اتفاقی برایش رخ می‌دهد دلیلی دارد. (سؤال مصاحبه‌کننده درباره نابینایی‌ات بود.)
 
خود تو دلیل مهمی برای همه نویسندگان بودی. در سال ۱۹۸۲ و چهار سال قبل از مرگت در مصاحبه‌ای گفتم «هیچ نویسنده‌ای در حال حاضر بیشتر از بورخس اهمیت ندارد. بسیاری از مردم معتقدند بورخس نویسنده بزرگی است و بیشتر نویسندگان موفق امروز از او درس گرفتند.» هنوز هم این موضوع حقیقت دارد. هنوز از تو یاد می‌گیریم. هنوز راه تو را ادامه می‌دهیم. تو به مردم راهی جدید برای تخیل‌کردن آموختی و به ما یادآوری کردی به ادبیات بدهکاریم. به ما گفتی حضور خودمان را به ادبیات بدهکاریم. اگر کتاب‌ها از بین ببرند بشر هم نابود می‌شود. مطمئنم حق با تو است. کتاب نه تنها رویاهای ما را ارائه می‌دهد بلکه خاطراتمان را نشان می‌دهند. به ما یاد می‌دهند وجود خود را اعتلا ببخشیم. بعضی‌ها کتابخوانی را به عنوان راه فرار برمی‌گزینند. راهی برای فرار از زندگی واقعی و رفتن به دنیای تخیل و کتاب. کتاب راهی برای رسیدن به انسانیت است.
 
متاسفم باید به تو بگویم که در دنیای امروز کتاب‌ها گونه‌ای در خطر هستند. منظور من از کتاب شرایط کتابخوانی است که ادبیات را ممکن می‌سازد. وقتی با متنی ارتباط برقرار می‌کنیم کلمات بخشی از واقعیت زندگی‌مان می‌شوند. آینده‌ای که نویدش را به ما داده‌اند اما امروز رو به احتضار است.
 
این روزها کتاب‌ها را نمی‌سوزانند. وحشی‌ها نیازی نمی‌بینند کتاب‌ها را نابود کنند. بورخس عزیز دوست دارم بدانی که پس از گله‌کردن رضایتی در من حاصل نمی‌شود. اما هیچ‌کس را بهتر از تو نمی‌شناسم که بتوانم درباره کتاب با او سخن بگویم. دلمان برایت تنگ شده است. دلمان برایت تنگ است. هم‌چنان در افکار مردم تأثیرگزاری. قرن ۲۱ روح ما را به شکلی جدید مورد آزمایش قرار می‌دهد اما بدان که هیچ‌وقت تو را از یاد نمی‌بریم و کتابخوانی را ترک نمی‌کنیم.»

نظر شما